محل تبلیغات شما
بالاخره كه يكي از آن هزار نامه و شعر عاشقانه مال من بود. بالاخره كه روزي دوستم داشتي. شايد آن حسي كه بايد و ميدانستم بايد را نداشتم شايد نداشتي اما بالاخره كه بود. بالاخره كه ميشد شايد. كي فكرشو ميكرد. شايد كه بايد ميومدي و ميرفتي. شايد كه بايد ميشد و نشد. شايد كه. مهم اينها نيست. مهم اينه كه بالاخره كه بود. بالاخره كه شد! شايد بالاخره بايد ميشد. شايد نشد اما اينها مهم نيست. شايد هيچوقت مهم نبود.

چهارده سالگي و بلوغ مترجم

فقط امسال رو دووم بیار

نون خامه اي با نون اضافه

كه ,شايد ,بالاخره ,بايد ,مهم ,ميشد ,بالاخره كه ,كه بايد ,شايد كه ,بود بالاخره ,ميشد شايد

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها